چرخه معیوب یک کنکوری

وقتی عبارت ” افت تحصیلی ” به گوش ما میخورد دلایل متعددی به ذهنمان خطور می کند ؛ از مشکلات خانوادگی و شکست های عاطفی تا بیماری ها و ناتوانی های فیزیکی ! اما دلایل افت تحصیلی همیشه یک عامل خارجی یا اتفاقی نیست . بسیاری از اوقات گیر کردن ما در یک “چرخه معیوب” باعث این افت می شود و این چرخه باطل ما را از ملکوت اعلا به قعر چاه ها فرو می آورد اگر مفهوم عبارت چرخه معیوب برای شما سوال شده ، در ادامه این متن همراه من باشید .

 چرخه معیوب مشکلی است که احتمالا بدون شناخت آن درجاهای مختلفی با آن دست و پنجه نرم کرده اید . در علم فیزیولوژی چرخه معیوب نوعی بازخورد مثبت بدن به یک فرایند است که موجب تقویت آن فرایند می شود . به عنوان مثال هنگامی که شخصی بیش از دو لیتر خون از دست میدهد ؛ خون کمتری به قلب میرسد و عملکرد آن کاهش میابد . با کاهش عملکرد قلب خون با شدت کمتری پمپ می شود و این پمپاژ ضعیف باعث افت فشار خون خواهد شد . به دنبال این اتفاق مجددا خون ورودی به قلب کاهش میابد که با تکرار های متعدد این چرخه نهایتا خون ورودی به قلب به صفر میرسد !

 حالا شاید از خودتان بپرسید ارتباط این موضوعات با کنکور چیست ؟ اصلا چرا من باید این ها را می دانستم ؟ یا به طور خودمانی تر با خود بگویید ” این چه سمی بود که من خوندم” ؛ اما اگر مقداری صبر کنید ارتباط این نوشته های به ظاهر بی ربط را با وضع کنونی خود بهتر درک میکنید…

تا به حال برای شما اتفاق افتاده که با وجود داشتن مطالعه خوب برای یک امتحان نمره دلخواه خود را کسب نکنید ؟ تا به حال شده با ورود خود به یک مقطع جدید (مثلا از متوسطه اول به دوم یا از شرایط غیرکنکوری به کنکوری) احساس کنید این درس های متفاوت و جدید سطح دیگری دارند و به اصطلاح احساس کنید مغز شما در این حد کشش ندارد ؟ تا به امروز شده از نفهمیدن دروس سر کلاس ها به ستوه بیایید ؟ یا خیلی دیگر از موارد این چنینی که شما احساس ناکافی و ناتوان بودن را منتقل میکنند ! برای من که شخصا همه این ها اتفاق افتاده بود …

 به دنبال اتفاقات بالا شخص مرحله به مرحله امیدش را به خود از دست میدهد و “نمی شود” و “نمی توانم” در ذهنش حک میشود ! روز به روز با خود میگویید ” من دیگه زورم نمیرسه بابا..بیخیالش” و از مشکلات خود دوری می کنید . مثلا فرض کنید شما با معدل نزدیک به بیست از متوسطه اول به متوسطه دوم می آیید . در این گذر سطح دروس “واقعا” متفاوت میشود ولی خیلی از ما ها با همان شیوه قدیمی به درس خواندن ادامه می دهیم . با گذشت چند ماه کم کم متوجه می شویم که نمراتمان افت کرده . یا مثلا وقتی مطالعه برای کنکور را شروع میکنیم با زدن اولین تست ها احساس ناامیدی و سختی بی حد و حصری را می کنیم . در بعضی از مواقع ما ضعف خود را می پذیریم و برای بهتر شدن و پیشرفت تلاش میکنیم ولی در بعضی مواقع دیگر اسیر یک “چرخه معیوب” لعنتی می شویم .

شخص با پذیرش اینکه در حل کردن مشکل ناتوان است تلاش خود را کاهش میدهد ؛ زیرا فکر می کند تلاشش بی دلیل است و مشکل در ناتوان بودن او نهفته است . با این اتفاق نمرات بیشتر افت می کنند و سوال ها سخت تر به نظر میرسند در نتیجه شخص ناامید تر ، سرگردان تر و کم کوشش تر می گردد . با تکرار های متعدد این چرخه به جایی میرسیم که تلاش فرد به صفر میرسد و خود را یک شخص ضعیف و بدرد نخور می داند . اینجا لحظه مرگ یک کنکوری است …

شناخت این موقعیت در رویایی با آن بسیار مهم است . اگر ندانیم چنین مشکلی هست و برای خیلی از آدم های موفق هم پیش آمده هیچ وقت نمی توانیم تحلیل درستی از شرایط خود داشته باشیم و مقابل سیلی از احساسات و افکار منفی بایستیم . از طرفی ما باید جرات مواجهه با مشکلات را داشته باشیم . اگر شما به حل مشکلی اقدام نکنید ، آن مشکل همیشه در زندگی شما باقی می ماند ! همیشه حسرت این را میخورید چرا وقتی که میتوانستم توان خود را به کار نبردم . شاید فکر کنید کنار کشیدن به نفع شما و روان شماست اما این را به یاد داشته باشید که شما همیشه این نوجوان هفده ، هجده ساله و دغدغه های شما به همراه شما رشد میکند . جوری تصمیم بگیرید که شرمنده خود ده سال بعدتان نباشید…

 برای مریضی که خونریزی کرده پک های خونی تجویز می شود تا جلوی این این کاهش حجم را بگیریم ؛ پس برای شخصی که باور به خود و توانایی هایش را از دست داده تجویز ما اعتماد به نفس است . اعتماد به نفسی که در مورد بدست آوردنش میشود صفحه ها نوشت و بهتر است شیوه های بدست آوردنش را به مقاله ای دیگر موکول کنیم . حالا دلیل مثال اول متن را بهتر می دانید ؛ پزشک بودن و مشاور بودن هم پوشانی شدیدی با هم دارند . من خوشحالم که با لطف خدا میتوانم هم به جسم انسان ها و هم روح آنها بپردازم . منی که روزی در قفس این چرخه معیوب لعنتی با معدل پانزده گیر کرده بودم…